Canalblog
Suivre ce blog Administration + Créer mon blog
Publicité
Ailleurs
Publicité
Archives
18 avril 2010

نانسی

سعید سعیدی شصت ساله است. چهار شانه، خوش پوش و دو گیلاسی که می خورد مدام حرفهایش را تکرار می کند. سعیدی دوست یکی از عموهاست. خودش می گوید بهترین دوستش، رفیقش که در می شصت و هشت با هم در پاریس پادشاهی می کردند. حتی جای حزب سوسیالیست را هم نشانمان داد، که...
Publicité
Publicité
1 avril 2010

<!-- /* Style Definitions */ p.MsoNormal,

دختر بچه ای بود، با موهای فرفری مشکی، که بغلش می کردم هر وقت که دلم فشرده می شد، جاهایی که می خواستم چشمانم را ببندم، او بود در بغلم که می فشردمش. چند سالی است که گمش کردم. شاید از روزی که ساکن این شهر مرطوب و ابری شدم گمش کردم. در هیاهوی روزهایی که پر...
Publicité