Canalblog
Editer l'article Suivre ce blog Administration + Créer mon blog
Publicité
Ailleurs
Publicité
Archives
6 janvier 2011

من نوشتم بارون

سال 2006 وقتی وارد فرانسه شدم، «کوریه انترناسیونال» اولین مجله‌ای بود که دیدم و از همون اول دلم رفت. اونایی که فرانسه می‌خونن می‌دونن که نزدیک سه دهه است چه کار عجیبی می کنن ژورنالیست‌های این هفته‌نامه: انتخاب مطالبی درباره هر کشور از مطالب مطبوعات خود اون کشور، یا حتی جاهای دیگه. یعنی مثلا شده که از کیهان و رسالت درباره ایران مطلب انتخاب و ترجمه شه توی مجله تا هاآرتص و روزآنلاین و گاهی حتی از وبلاگ‌ها. همیشه یه نکته‌هایی هست که ژورنالیست‌های «کلاسیک» نمی‌تونن، یا نمی‌رسن بهش بپردازن. اما کسی که کوریه بخونه امکان نداره از یه جزئیات ریز یه کشور دیگه غافل بشه. و بعد همیشه هستند مطالبی که مژده می‌دن که توی تاریک‌ترین نقطه‌های جهان هنوز هستن کسایی که سعی می‌کنن زندگی رو برای بقیه راحت‌تر کنند.

سه سال پیش بود که با خودم آرزو می‌کردم، یه آرزوی محال، که کاش روزی روزگاری بتونم باهاشون کار کنم.

از اون موقع خیلی چیزها عوض شد. دکترای مهندسی شیمی رو رها کردم و رفتم روزنامه‌نگاری خوندم. تونستم یه ماه توی کوریه کارآموزی کنم. شاید یکی از بهترین اتفاقای زندگیم باشه این‌که دیروز ای‌میلی گرفتم از ه. که می گفت ماه فوریه و مارس نیست و می‌خواد من برم جاش، در کوریه.

و باز :
چندین هزار چشمه خورشید در دلم می‌جوشد از یقین


موزیک هم این باشه، به یاد هشت سالگی‌هایمون، وقتی می‌خوندیم: من نوشتم بارون

20g1xzm

.

Publicité
Publicité
Commentaires
Publicité