Canalblog
Suivre ce blog Administration + Créer mon blog
Publicité
Ailleurs
Publicité
Archives
31 octobre 2012

آبان

با برونو در یک کشتی هستیم، از همان کشتی های کوچک که در استانبول بین جزیره ها حرکت می کنند. آمدیم روی عرشه. دستش را گذاشت روی شانه ام و من فکر کردم چه خوب! هیچ وقت تا قبل از این لحظه به خوب بودن تماس با برونو فکر نکرده بودم. جوان تر از من است و داستانهای...
Publicité
Publicité
18 octobre 2012

مهر- سه

اس ام اس زده: نشستم توی قطار و دارم بهت فکر می کنم. Hang in there, you're doing great!
17 octobre 2012

پایان مهر

ایستاده ایم توی راهرو و من دارم حرف می زنم و صورتم گر گرفته. دستهایم را در هوا تکان می دهم و کمرم خم است. «می بینی که چه رفتار بدی داره با من می شه؟ می فهمی که مدام حس می کنم داره به من بی احترامی می شه؟» عصبانی شده و دوست ندارد کسی این حرفها را بشنود....
Publicité