26 septembre 2012
مهر
یک. خواب دیدم یک برادر ناتنی از سمت بابا دارم. سه تایی رفته بودیم دیدنش و او موهای فرفری نیمه بلند نرمی داشت و مدام می خندید. انگار خیالم راحت شده بود که کسی هست که در نبود من از مامان بیشتر نگهداری کند. دو. روی چشم راستم، توری سفیدی از نمک بسته است....