Canalblog
Suivre ce blog Administration + Créer mon blog
Publicité
Ailleurs
Publicité
Archives
31 mai 2013

خرداد تلخ

خواب می بینم در یک خانه ام کنار دریا. وقتی از پنجره طبقه بالا بیرون را نگاه می کنم. دیگر آب تا کمی پایین تر از پنجره رسیده. می روم روی شیروانی و آب را نگاه می کنم. ایستاده است آنجا و دارد مثل من آب را نگاه می کند. می پرم توی آب و کمی شنا می کنم. باز برگشته...
Publicité
Publicité
29 mai 2013

خرداد

دخترک! نگرانتم. به سلامت
27 mai 2013

خرداد

هفت دست کفش آهنین پاره کن، بعد اگر حرفی مانده بود می شنوم. من گفته بودم و من نشنیدم. تای عزیزم وقتی از عشقش جدا شد، دوچرخه اش را برداشت. می خواست آن قدر دور برود تا دیگر جانی برایش نماند که به روزهای سرد فکر کند که به هم پشت می کردند و می خوابیدند. تای...
19 mai 2013

اردیبهشت و ترس

ایستاده بودم پشت چراغ قرمز. چند روز پشت سر هم بود که داشتم می دوییدم. یک لحظه گفتم حواست هست که این همه تصمیم مهم را داری تنهایی در زندگیت می گیری؟ غرور کسری از ثانیه هم دوام نیاورد.انگار خستگی بر سرم آوار شد. فکر کردم کاش می شد بایستم و ندوم، حتی به...
6 mai 2013

اردیبهشت

از همه جهان فقط حسرت کشف یک نفر در من مانده. تصویر پنجشنبه شب اول مهرماه تهران مرا هرگز رها نخواهد کرد و این سوال که چرا نماندم تولدت پیشاپیش مبارک
Publicité
Publicité
3 mai 2013

اردیبهشت

یادم نره که خوشحالم، که یکی برام شله زرد درست کرده بود و حرفای جالب زدیم. یادم نره که یکی دیگه کوچکترین تماسش پر از محبته و حالم رو خوش کرد. یادم نره که دو دوست خوب دارن می یان نزدیک، یادم نره که بهار بود و حال من خوب.
Publicité
Publicité
Publicité