14 mars 2014
اسفند
ایستاده جلویم. قرار است دوباره کلاسهایش را راه بیاندازد. می دانم که دیگر نیست. می دانم که مرده، مدتهاست که مرده. صدایی در من فریاد می زند : "بگذار باشد. صدایش را نمی شنوی که چه قدر شفاف است؟ مرده است که مرده. اما ببین، اینجاست. جلوی تو. تویی که صدایش...