Canalblog
Editer l'article Suivre ce blog Administration + Créer mon blog
Publicité
Ailleurs
Publicité
Archives
11 janvier 2013

دی

یک‌بار می نویسم از روزهایی که برای تو زندگی بود و برای من صدا و چند خط ای میل. یک‌بار می‌نویسم از کابوسی که دوباره شروع شد. می‌نویسم که باز از پله برقی‌های بلند ترسیدم. می‌نویسم که هر شب خواب دیوارهای نمور و کثیف و شیشه خرده و آشغال روی زمین دیدم و اضطراب را در صدایت شنیدم. می‌نویسم از روزهایی که نیروی ثقلی که بر زمین نگهم می‌داشت دیگر نبود. می‌نویسم که پونزهایی که به روزها و ساعتها وصلم می کردند دیگر نبودند.

 

Publicité
Publicité
Commentaires
Publicité